یک تجربه

ساخت وبلاگ

سلام

بعد از مدتها فرصتی پیش آمد که دوباره مطلب بنویسم. بعضی وقتها حوادثی برای آدم اتفاق می افتند که با اینکه خوشایند نیستند، ولی یک زنگ بیدارباش برای آدم به حساب می آیند. مثلا وقتی عضوی از بدنمان آسیب می بیند، تازه قدر سلامتی خودمان را می دانیم و حتی قدر وقت خود را می دانیم. با اینکه معمولا مراقب خودمان هستیم، ولی اتفاق که می خواهد بیفتد، می افتد. آن هم اتفاقی که به خاطر سهل انگاری دیگران رخ می دهد. وقتی ساختمانی را اصولی نسازند، بعد از ۵ یا ۶ سال قسمتی از آن، خودبخود حادثه آفرین می شود و حتی در بعضی موارد ممکن است منجر به فوت شود. این موضوع به همان وجدان کاری بر می گردد. اگر آن بنا یا پیمانکار یا ناظر یا هر شخص مسؤول وجدان کاری می داشت، حوادث این چنینی رخ نمی داد. متأسفانه بعضی از افراد، مسؤولیت پذیر نیستند مثلا وقتی پروژه ای را قبول می کنند، یا می خواهند آن را زود به اتمام برسانند و یا اینکه با مصالح ارزانتر ولی دستمزد بیشتر، و به عبارتی با مکر و نیرنگ پروژه را تحویل دهند.

خلاصه کلام اینکه، در یک حادثه وقتی دچار آسیب جسمی می شویم، تازه می فهمیم که سلامتی چه نعمت بزرگی هست و اینکه هر لحظه باید خدا را شکر کنیم که حادثه بدتری رخ نداد.

و نکته دیگر اینکه، یادمان باشد که هر کاری را بخواهیم انجام بدهیم، آن را به نحو بهتر انجام بدهیم. 

حدیثی از امیرمومنان علی علیه السلام...
ما را در سایت حدیثی از امیرمومنان علی علیه السلام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alhedaya بازدید : 135 تاريخ : دوشنبه 28 بهمن 1398 ساعت: 21:56